تو خورشید منی

امید منی بذار مردم بدونن،غم عشق تو رو تو چشمونم بخونن.تو خورشید منی من ذره ای محتاج نورم،بیا گرمی بده به جون من اگر که دورم.فقط یه روز زتو جدا میشم که توی گورم.میدونی قلبم،آروم نداره توسینه من یه بیقراره،زنجیرو باز کن زپا دیوونه ی من چشم انتظارم بیا به خونه من...

نظرات 1 + ارسال نظر
صوفیا جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:39

تو را من چشم در راهم شباهنگام...
که میگیرند در خاک تلاجن سایه ها رنگ سیاهی...
وز آن دلخستگانت راست اندوهی فراهم...
من از یادت نمیکاهم....
تو را من چشم در راهم.....!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد