ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه روزایی ...
یه شبایی ...
به یه ادمای خاصی خیلی احتیاج داری
گوشیتو برمیداری شمارشو بگیری
اما میدونی بی فایدس
اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای
میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خال بیجواب
اشکات سرازیر شدن
بعد با خودت فقط یه جمله میگی
اون همه دوست داشتن
اخرش چرا اینطوری شد ...؟
مادر مرا ببخش درد بدنم بهانه بود !
کسی رهایم کرده بود ...
که صدای بلند گریه ام
اشک هایت را دراورد ... !!!
قربون مادرت بشم اشکای منم در اورد که
خدا نکنه
واسه دلتنگیه خودم بود
گاهی ادمها چنان کیشت میکنند که تاسالهای سال مات میمانی
بسیارزیبابودحامی جون
خواهش میکنم نسیم جان
گاهی … دلت برای کسی تنگ میشه که هم عکسشو داری هم شمارشو...
ولی حتی اگه بهش زنگ هم بزنی ، حرفی برای گفتن نداری …
ســـــــــــــــلام خوشملم.وبت با حال است