دمت گرم خدافظ ... .

حالش خیلی خراب بود ...

از زمین و زمان بریده بود ...

رفتم توی زندگیش ...

خیلی طول نکشید که حالش خوب شد ...

بهم نگاه کرد و گفت :

 

دمت گرم خدافظ ... .

نظرات 3 + ارسال نظر
راز چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:35

سلام.به به ببین کی اومده
پس حال دیگری را هم در یابیم که میرویم و راحت خداحافظی میکنیم

راز چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:37

برخاستن از عدم و درآمدن بر سیرت انسانی ،باشکوهترین پدیده هستی است

راز چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:39

‏هیچ کس به سکوت آدم نمیرسه، همه منتظرن به فریاد آدم برسن!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد