بیا برگرد...

امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه
تموم خونه ها بیدار این خونه فقط خوابه
تو که رفتی تو که رفتی هوای خونه تب داره
داره از در و دیوارش غم عشق تو میباره
دارم میمییرم از بس غصه خوردم
بیا برگرد تا از عشقت نمردم
دارم میمییرم از بس غصه خوردم
بیا برگرد تا از عشقت نمردم

دوست دارم تورو از همه بیشتر

گفتی خیلی سفرا کردی رو ابرا
گفتی یه خونه داری ته ته دریا
میریزی اشکاتو با مرگ غروبا
توئی که خوبتری از همه خوبها
یه جوری از نوک کوههای بلند حرف میزنی
که آدم دوست داره پرواز کنه
انقده بره بره تا برسه
تازه اونجا که رسید عمرش رو آغاز کنه
دوست دارم تو رو از همه بیشتر
تو منو میکشی آخر

هم خونه...

شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره 

وقتی هم خونه نداری،خونه موندن نداره 

گرد تنهایی گرفته دیگه این خونه غمگین 

روزا هم رنگ چشاته،مثل شب ساکت و سنگین 

شیشه آینه شکسته رو تن سنگین طاقچه 

کاکلی چشماشو بسته،گلا پژمرده تو باغچه

دست باد از رو درختا همه برگارو چیده 

دیگه هیچکی لب ایوون جوجه ها رو دون نمیده 

تو هوایی که تو نیستی به هوای کی بمونم