پدرم روزت مبارک ...

پدر مردی است عاشق اما ساکت؛خنده هایش را می بینی ولی اندوهـش را هرگز؛ پدر عزیزم؛ سالهاست  که اشک کادو می دهم به تو در روز مرد..روز تولد و...!!! 
  

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم


خیلی سخته لباسای پدرت هنوز تو کمد باشه اما دیگه خودش نباشه 
سخت تر از اون دلتنگی واسه آغوشی که هرگز دیگه نمیتونی 
حسش کنی 
برای شادی تمام پدرها از دنیا رفته در این لحظه دعا کنیم!!! 
پیشاپیش روز پدر رو بر تمام پداران ایران زمین تبریک میگم مخصوصا پداران اسیر خاک… 

دوری ...

پنجره ها کلافه اند از


سنگینی  نگاه منتظرم...


اگر نمی آیی


اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم


چشم هایم به جهنم...!!!

خدای عاشقان به خدمت جهان چه عاشقانه رسید

عشق است و حقیقت،مهر است و محبت،این است همه زندگانی.

در جوش بهاری،آواز قناری،این است بهار جاودانی.

پیغام شقایت،با آن دل عاشق این است پیام زندگانی،مهربانی.

خدای عاشقان به خدمت جهان چه عاشقانه رسید،ز روح عاشقش،ز مهربانیش بر این پدیده رسید.

اواز ابرا،زیبا ترین ترانه است از مهربانی،وقتی که پیچد در کوهساران پیام عاشقانه است از زندگانی.

واسه من که عاشق روشنی هستم،آسمون وقتی که می باره قشنگ نیست

باران می بارد امشب،دلم غم دارد امشب،آرام جان خسته ره می سپارد امشب.در نگاهت مانده چشمم،شاید از فکر سفر برگردی امشب از تو دارم یادگاری سردی این بوسه را پیوسته بر لب.قطره قطره اشک چشمم می چکد با نم نم باران به دامن،بسته ای بار سفر را
با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من

هوای یار کردم

دل از همه بریدم سر زیر پر کشیدم از آینه هم گذشتم اما به خود رسیدم،وقتی که دیدم ای داد موندن خودش عذابه هر چی می پرسم از عشق یه حرف بی جوابه

هوای یار کردم

عشق تو هر جا که هست اونجا میشه بهشتت

گفتم دل ای، دل ای دل حالا چه وقت خوابه عشق اومده سراغت منتظر جوابه.دل گفت بذار بخوابم این یکیم سرابه عشقی که من شناختم فقط توی کتابه.میخوام که بگذرم از امواج باور عشق، اما می بینم از دور پل ها همه خرابه.دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه،آری به دریای عشق تا می رسیم سرابه.گفتم دل ای،دل ای دل جوانیمون چی میشه؟ میون قوم عاشق نشونیمون چی میشه؟تو مهر باطل عشق نزن رو سرنوشتت،عشق تو هر جا که هست،اونجا میشه بهشتت.

دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه

صبحت بخیر

صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدانگهدار.با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار.صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست،با آنکه لحظه لحظه،می خوانم از دو چشمت تن خسته ای زتکرار.در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست خو کرده ی نفس را میل رها شدن نیست. من با تمام جانم پر بسته و اسیرم، باید که با تو باشم به پای تو بمیرم.

میگویند شاد بنویس

میگویند  شاد بنویس...

نوشته هایت درد دارند!
و "من"یاد مردی می افتم

که با کمانچه اش،

گوشه خیابان شاد میزند...

اما...با چشمهای خیس...

مادر روزت مبارک

  

مادر، مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟ در زلال اشک؟ بخشندگی خورشید؟ سرسبزی بهار؟ دلنشینی نگاه لیلی؟

روزت مبارک

هوای باغ پاییزم

هوای باغ پاییزم،شکفتن رفته از فالم،زدم سر بس که بر دیوار تکیده در قفس بالم.چنان بی یاور و یارم چنان بیگانه با خویشم،که حتی سایه ام دیگر نمی آید به دنبالم.