یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم...وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم.پر پروانه شکستن هنر انسان نیست...گر شکستیم زغفلت،من و مایی نکنیم.یادمان باشد سر سجاده عشق...جز برای دل محبوب دعایی نکنیم.یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد...طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.
برایت چه بخواهم زخدا؟ بهتر از این که خودش پنجره باز اتاقت باشد.عشق محتاج نگاهت باشد.
خلق،لبریز دعایت باشد و دلت تا به ابد وصل خدایی باشد که "همین نزدیکیست"
تورا به جان حسن دیدگان خود واکن
کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن
بود مرا به جگر زخمی و تو ای مادر
کنون به گوشه چشمی بیا مداوا کن
ببین که زانوی غم در بغل گرفته علی
زهوش مرو نگهی هم به سوی بابا کن
دگر مکن زخدا مرگ خود طلب مادر
فقط برا شفا دست خویش بالا کن
زسینه اه مکش خون تازه می اید
کمی به سینه مجروح خود مدارا کن
(حسن جواهری)
دختری به کورش کبیر گفت : من عاشقت هستم ...
کوروش گفت : لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر
است و پشت سره شما ایستاده است ...
دخترک برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت :
اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی کردی ...
من نه عاشق هستم نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند و نه الوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگییم میفهمد
شیشه نازک احساس مرا دست نزن!
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت!!!
نگران شب هایم نباش . . .
تنها نیستم !
بالشم. . .
هق هق سکوتم. . .
قرص هایم . . . .
لرزش دستانم . . .
همه هستن ، تنها نیستم . . . !