ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گرفتاری من اینه که قلبی مهربون دارم،شکستیش بار ها اما،هنوز نام و نشون دارم.گرفتاریم از اینه که خطا کردی و بخشیدم یه عالم پیش چشمم بود ولی تنها تو رو دیدم.تمام مشکلم اینه که میمرم بدون تو،عزیزم هستی و جونم اخه بسته به جون تو.من تنها خواهشم اینه تو باشی در کنار من میسازم با غم پاییز اگه باشی بهار من
هر جو میخوای دلم رو بسوزون
سکوتـــــــــــــ …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من استـــــــــ ـ
به تو …
سکوت را دوستـــــــــ دارم
به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ …..
ادوین جمله ی اخرتو نگاه کن(هر جو میخوای دلم رو بسوزون)
گیر نده نورا جان
هیــــــــــ روزگار
چه دل پری داری ادوین!!!
بله هانیه خانم دلم پره
تقصیر خودمان است ....
بعضی ها عددی نبودند به توانشان رساندیم!!!
واقعا هر جور می خوای دلم رو بسوزون...
خوب چه جوری باید دلتو خالی کنی؟؟؟
خودش خالی میشه
این جور شما گفتین اگه کنارتم باشه قلبت بیشتر میشکنه