بــــــــوی ربــنای تــو
ماه دلتنگـــی هـآی مــــن
افـــطار می کنمـ خـاطراتـــ نبـودنتـــــ را...
شیرین بهانه بود!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود،
صدای مردمانی را که در گوشش میخواندند: دوستت ندارد . . .!!!
گنجشکانی که رد تو را دیروز درخت به درخت و خیابان به خیابان دنبال کرده اند
خدا میداند چه دیده اند
که دیگر جیکشان درنمیآید.................!!
.............................................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی بمیرم.......الحق که اسم این وبمون نیمکت خالی و تنهاییه....الحق....بیچاره یه عالمه مطلب توپ داره دریغ از یک توجه خشک و خالی....غصه نخور وب خوشکلم....خودم هسم...شب تا صب باهم حرف میزنیم....بزن لایکو وب تنهای من...دوستت دارم...ممنون که هستی......
:((
حالم را ببین!!!
مانند لیوان ترک بسته ای" شده ام که تحمل یک قطره دیگر را ندارد
بس است"
این بار دیگر میشکنم......
نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
با هم قدم میزنیم
با هم میخوابیـم
دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد
و بر گونه هایم بوسه میزند
اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!
” تنهاییـــــم را ” . . .
حالش خیلی خراب بود ...
از زمین و زمان بریده بود ...
رفتم توی زندگیش ...
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد ...
بهم نگاه کرد و گفت :
دمت گرم خدافظ ... .
---------------------------
زندگی را دوست دارم به شرطه آنکه :
ز: آن زندان نباشد!
ن: آن ندامت نباشد
د: آن درماندگی نباشد
گ: آن گورستان نباشد
ی: آن یاس نباشد
زندگی را دوست دارم......!