چگونه میشود که بی تو به سر برم
دریا برای تو....!!
مرا تنگ کوچک دلت بس است.....
چـایــت را بنــوش
نگـــران فــردا نبـاش
از گنــدمـزار مــن و تـــو
مشتــی کــاه میمــاند بـرای بـادهـا........
دیر آمدی کمی
تغییر کرده ام!
مرا نشناخته ای
هنوز…؟
عکسم را مچاله کن
… آنوقت به یاد خواهی آورد مرا…!
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد!
امشب دلی کشیدمکوله بار عشق تو را من میگذارم بر زمین بار عشق تو بر دوش کشیدن سنگین است,جان فرساست, در زیر این کوله بار سنگین شکسته ام, خسته ام و خستگی روحم از صبوری عشقم بزرگتر است عشق تو گرد بادیست من تکیه بر باد داده ام در گلویم انچنان بغضی نشسته که هیچ گریه ای از سر بازش نمیکند رو به روی دری گشوده به نا کجایی نشسته ام تمام زندگی ام چون ایینه ای در دستم میشکند و این گونه است که زندگی میگذرد در هر گذری چاهی در کمین و به دنبال ان افتادنی سنگین چگونه زیستم این همه درد را و چگونه بر دوش کشیدم بار سنگین تحمل را عشق تو گرد بادیست من تکیه بر باد داده ام.
کسی چه میداند ...
من ...
امروز ...
چندبر فرو ریختم ...
چند بار دلتنگ شدم ...
از دیدن کسی که ...
فقط بیراهنش شبیه تو بود ...
دیروز که فریاد زدی ...
دوستت دارم ...
گفتم بلندتر نمیشنوم چی میگی
امروز که ارام گفتی دیگه دوستت ندارم گفتم هیس!!!
چرا فریاد میزنی ...