عشق تو هر جا که هست اونجا میشه بهشتت

گفتم دل ای، دل ای دل حالا چه وقت خوابه عشق اومده سراغت منتظر جوابه.دل گفت بذار بخوابم این یکیم سرابه عشقی که من شناختم فقط توی کتابه.میخوام که بگذرم از امواج باور عشق، اما می بینم از دور پل ها همه خرابه.دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه،آری به دریای عشق تا می رسیم سرابه.گفتم دل ای،دل ای دل جوانیمون چی میشه؟ میون قوم عاشق نشونیمون چی میشه؟تو مهر باطل عشق نزن رو سرنوشتت،عشق تو هر جا که هست،اونجا میشه بهشتت.

دوست داشتن زیادی خودش یه جور عذابه

صبحت بخیر

صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدانگهدار.با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار.صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست،با آنکه لحظه لحظه،می خوانم از دو چشمت تن خسته ای زتکرار.در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست خو کرده ی نفس را میل رها شدن نیست. من با تمام جانم پر بسته و اسیرم، باید که با تو باشم به پای تو بمیرم.

میگویند شاد بنویس

میگویند  شاد بنویس...

نوشته هایت درد دارند!
و "من"یاد مردی می افتم

که با کمانچه اش،

گوشه خیابان شاد میزند...

اما...با چشمهای خیس...

مادر روزت مبارک

  

مادر، مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟ در زلال اشک؟ بخشندگی خورشید؟ سرسبزی بهار؟ دلنشینی نگاه لیلی؟

روزت مبارک

هوای باغ پاییزم

هوای باغ پاییزم،شکفتن رفته از فالم،زدم سر بس که بر دیوار تکیده در قفس بالم.چنان بی یاور و یارم چنان بیگانه با خویشم،که حتی سایه ام دیگر نمی آید به دنبالم.

خدا...

میگـטּ : خــــــــــــــــــــבا

آבمایے رو ڪـﮧ خیلے בوست בاره زیاב امتحاטּ میڪنـﮧ !!

اینطور ڪـﮧ مـטּ حساب ڪرבم 

حس میڪنم خـבا " בیوونه ے " منـﮧ . . . !!!

غصه ...

غــــــــــــــــــــــصه مراکــــــــــــــــــــــــــــشت...!!!  

وقتی دیــــــــــــــــــــــدم ،  

دست به سینه ایستاده ای !!!  

من تمام راه را برای آغـــــــــــــــــوشت دویــــــــــــده بودم ... !

بهترین حس ...

وقتـــ ـــی سرتـــــ رو روی شــ ــونه هــ ــای کســ ــی

 کــ ه دوستــ ــش داریـــــــ  میــ ــذاری

بزرگتــ ــرین آرامـــ ــش دنیــ ــارو تو خودتــــ  احســ ـــاس میکنــ ــی ...

و وقتـــ ـــی کســ ـــی کـــ ه دوستتــــــ داره

سرشــــ رو روی شونـــ ه هاتـــ بـــ ـــذاره

احساســــ  میکنــ ــــی قویـــ تریــ ـــن موجـــــودجهــ ـــان هستـــ ــی ...

دیوونه بودم من...

با خود خیال کردم که تو با من همراه و هم دردی یا که دوستم داری،دیوونه بودم من.اون وقتا که مثل یه سایه من هر جا به دنبالت دلواپس و شبگرد دیوونه بودم من.کاشکی که عمرم رو از بین نمی بردم حتی غرورم رو پیشت نمی شکستم.چون عاشقت بودم هر روز دعا کردم شاید که برگردی اما شکستم من

واسه رفتن تو زوده...

توی قلبت جایی واسم نیست،نمیگم کسیرو داری اما دیگه باورم شد که میخوای تنهام بذاری
دیگه دستات رو ندارم،دیگه چشمات مال من نیست،اون نگاه جست و جو گر این روزا دنبال من نیست.نمیگم داری میگردی دنبال یه عشق تازه اما کوله بارو بستی در به روی کوچه بازه تو میری من نمیدونم که گناه من چی بوده اما هر دلیلی باشه واسه رفتن تو زوده